نوروز93
نازنینم
سال 92با همه فرازونشیبها با همه غمها وشادیهاش تمام شد هفته آخر سال با هم سبزه سبزکردیم وشمادرپخت شیرینی به من کمک کردی وهردو کلی لذت بردیم روز آخر سال سرمزار پدربزرگ ومادربزرگ رفتیم همچنین برای شب عید گل خریدیم البته انتخاب شما ژربرا صورتی بود که شدیدا اصرارداشتی صورتی باشدموقع سال تحویل مادربزرگت مهمان مابود ازخاطرات جالب شما این بود که گفتی بابا من ازاین کیوی بزرگا که توش آب داره وآبشوبا نی می خورند میخوام (نارگیل)یا اینکه مامان دهانت روبازکن تا من زنگوله کوچیکه روببینم (زبان کوچک ته حلق)امسال هفت سین رو طبق علاقه شما وسال اسب درست کردم البته روی همه عروسکاش اسم گذاشتی مثل راپونزل ...دخترم آرزویم این است نتراوداشک درچشم توهرگز مگرازشوق زیاد...نرودلبخندازعمق نگاهت هرگز...زیرسایه ایزد همواره سلامت وپاینده باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی